هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران سخن می‌گوید و از دل‌سختی معشوق شکایت دارد. او فضای عالم را بدون معشوق تنگ توصیف می‌کند و از آتش عشق و اشک‌هایش می‌گوید. شاعر همچنین به رابطه‌ی خسرو و شیرین اشاره می‌کند و از نیرنگ و افسون معشوق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و گاه غمگین است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی مانند خسرو و شیرین نیاز به دانش پیشینه‌ی ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۸۳

نگارینا تو را با ما اگر صلحست و گر جنگست
نمی دانم دل سختت ز پولادست یا سنگست

بیا کاندر غم هجران به جان آمد دل تنگم
فضای عالمی بی تو، تو دانی بر دلم تنگست

دل من لاله و نسرین گل و سرو چمن باری
نخواهد در سرابستان اگر بویست وگر رنگست

مرا از آتش عشقت ز دیده آب می بارم
به خاک ره نشینم خوش ولیکن باد در چنگست

تو را کی یاد ما آید که در خلوتگه وصلت
نوای بلبل خوش خوان و عود و ناله ی چنگست

دلا نشنو فریب آن دو چشم مست جادویش
که سرتاسر نگار من همه افسون و نیرنگست

میان خسرو و شیرین همه صلح و صفا باشد
اگر فرهاد کوه افکن کنون با خسروش جنگست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.