هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق یار میگوید و از درد هجران شکایت میکند. او از باد صبا میخواهد که حال دل زارش را به یار برساند و از رنجی که در فراق او میکشد بگوید. شاعر با زیباییهای یار خود را تسلی میدهد و از روزگار خوش گذشته یاد میکند که اکنون به درد هجران تبدیل شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات شاعرانه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۸۴
از صبا زلف تو ای دوست پریشان حالست
تا پریشانی آن حسن و رخت در خالست
روی بنمای که در هجر تو از خون جگر
دامن جان من دلشده مالامالست
ای صبا حال دل زار من خسته ببین
پیش دلدار بگو آنچه مرا احوالست
کز فراق تو چه ها بر سر ما می گذرد
زیر پای ستم و هجر چنین پامالست
چون درآمد به فصاحت بت شیرین سخنم
طوطی هند یقین پیش زبانش لالست
چون الف بود مرا قامت زیبا و کنون
پشت امّید من از بار فراقت دالست
پیش از این خاطر ما بود به وصلت دلشاد
واین زمان در غم هجران تو بس بد حالست
تا پریشانی آن حسن و رخت در خالست
روی بنمای که در هجر تو از خون جگر
دامن جان من دلشده مالامالست
ای صبا حال دل زار من خسته ببین
پیش دلدار بگو آنچه مرا احوالست
کز فراق تو چه ها بر سر ما می گذرد
زیر پای ستم و هجر چنین پامالست
چون درآمد به فصاحت بت شیرین سخنم
طوطی هند یقین پیش زبانش لالست
چون الف بود مرا قامت زیبا و کنون
پشت امّید من از بار فراقت دالست
پیش از این خاطر ما بود به وصلت دلشاد
واین زمان در غم هجران تو بس بد حالست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.