هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و اندوه خود میگوید و بیان میکند که در جهان جز غصه و درد نصیبی ندارد. او عاشق خاک کوی معشوق است اما گویی معشوقی در جهان ندارد. از درد به ستوه آمده و طبیبی برای درمان دلش نیست. حتی اگر طوطیان خوشکلامی وجود داشته باشند، هیچکدام به زیبایی عندلیب او نیستند. در عشق به معشوق، همه رقیب او هستند و دلش غریب و عاشق است. بسیاری به وصال معشوق رسیدهاند اما او نصیبی از این وصال ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و غمگین است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و تنهایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۶۴
جز غم به جهان نصیب ما نیست
جز غصّه کسی قریب ما نیست
هستیم محبّ خاک کویش
گویی به جهان حبیب ما نیست
از درد به لب رسید جانم
رحمی به دل طبیب ما نیست
صد طوطی خوش کلام اگر هست
خوبیش چو عندلیب ما نیست
در عشق رخ تو ای نگارین
کس نیست که او رقیب ما نیست
مسکین دل من غریب و عاشق
کس نیست که او رقیب ما نیست
بر خان وصال او بسی کس
هستند ولی نصیب ما نیست
جز غصّه کسی قریب ما نیست
هستیم محبّ خاک کویش
گویی به جهان حبیب ما نیست
از درد به لب رسید جانم
رحمی به دل طبیب ما نیست
صد طوطی خوش کلام اگر هست
خوبیش چو عندلیب ما نیست
در عشق رخ تو ای نگارین
کس نیست که او رقیب ما نیست
مسکین دل من غریب و عاشق
کس نیست که او رقیب ما نیست
بر خان وصال او بسی کس
هستند ولی نصیب ما نیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.