هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بی‌وفایی و بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد. شاعر احساس می‌کند که دلش با غم او یار است و کسی که در غم او شریک نیست، یار واقعی نیست. او از نگاه دیگران به معشوق و بی‌توجهی خودش به سایرین می‌گوید و در نهایت، خود را کمتر از سگ کوی معشوق می‌داند. این شعر پر از تصاویر شعری مانند گل، خار، سرو، مه و مهر است که بر احساسات عمیق و عشق ناکام شاعر تأکید دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند مقایسه خود با سگ کوی معشوق ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک داشته باشد.

شمارهٔ ۲۸۲

هر که دلش با غم ما یار نیست
راست توان گفت که او یار نیست

نیست زمانی دل مسکین من
کز تو به کام دل اغیار نیست

هر که به روی تو نظر کرد گفت
کاین گل خوشبوی تو را خار نیست

دیده به دل گفت حقیقت شنو
بر تو مرا دیده ی انکار نیست

عشق رخش بانگ به دل زد که هی
قالب تو بابت آن کار نیست

خیل غم عشق جهان بر جهان
گرد مگردش تو که زنهار نیست

سرو چمن سرکش و خوش قامتست
لیک ورا شیوه ی رفتار نیست

گرچه مه و مهر به رخ روشنند
مهر و مهش خنده و گفتار نیست

خسته دلم رفت به بازار عشق
بانگ برآمد که خریدار نیست

دل ز من خسته بدزدید و رفت
چون سر زلف تو سیه کار نیست

از سگ کوی تو بسی کمترم
زآنکه مرا بر در تو بار نیست

بار جهان هست بسی بر دلم
از غم تو بیشترم بار نیست

چون سر زلف تو کجا دل بماند
کز غم عشق تو نگونسار نیست

خود به جهان کیست که بی وصل تو
خسته و مجروح و دل افگار نیست
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.