هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد فراق و عشق به معشوق سخن میگوید. او از نبود معشوق رنج میبرد و بیان میکند که هیچ چیز مانند درد عشق یار برایش سنگین نیست. شاعر از معشوق میخواهد که بازگردد و از جور و جفای دنیا شکایت میکند، اما در نهایت به عشق و بندگی معشوق اقرار میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۸۱
دردمند عشق او گشتم مرا تیمار نیست
چون کنم چون آن طبیبم را غم بیمار نیست
حال درد من به گوشش می رساند صبحدم
لیکن ای جان و جهان گفتار چون دیدار نیست
گر قدم یک دم کنی رنجه به سوی ما به لطف
رنگ رویم خود ببینی حاجت گفتار نیست
کز فراق تو چو بر جان من مسکین رسید
مشکلم اینست کاندر غم کسم غمخوار نیست
طاقت جور و جفا و سرزنش دارم بسی
طاقتم ای نور دیده در فراق یار نیست
گرچه بار عالمی بر جان ما بنهاده اند
هیچ باری بر دلم چون درد عشق یار نیست
یک زمان بازآی و بازآرم ز اندوه فراق
چو به غیر تو مرا با هیچکس بازار نیست
چون به گل چیدن روی جانا منال از جور خار
ای عزیز من تو دانی هیچ گل بی خار نیست
کار ما را ای صنم در پا میفکن همچو زلف
زآنکه ما را در جهان جز درد عشقت کار نیست
من چو در بند توأم اقرار کردم بندگی
تا بدانی کز پس اقرار هیچ انکار نیست
هست خوبان در جهان بسیار لیکن عقل گفت
هیچ شوخی شنگلی چون آن بت عیار نیست
چون کنم چون آن طبیبم را غم بیمار نیست
حال درد من به گوشش می رساند صبحدم
لیکن ای جان و جهان گفتار چون دیدار نیست
گر قدم یک دم کنی رنجه به سوی ما به لطف
رنگ رویم خود ببینی حاجت گفتار نیست
کز فراق تو چو بر جان من مسکین رسید
مشکلم اینست کاندر غم کسم غمخوار نیست
طاقت جور و جفا و سرزنش دارم بسی
طاقتم ای نور دیده در فراق یار نیست
گرچه بار عالمی بر جان ما بنهاده اند
هیچ باری بر دلم چون درد عشق یار نیست
یک زمان بازآی و بازآرم ز اندوه فراق
چو به غیر تو مرا با هیچکس بازار نیست
چون به گل چیدن روی جانا منال از جور خار
ای عزیز من تو دانی هیچ گل بی خار نیست
کار ما را ای صنم در پا میفکن همچو زلف
زآنکه ما را در جهان جز درد عشقت کار نیست
من چو در بند توأم اقرار کردم بندگی
تا بدانی کز پس اقرار هیچ انکار نیست
هست خوبان در جهان بسیار لیکن عقل گفت
هیچ شوخی شنگلی چون آن بت عیار نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.