هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر به توصیف عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌پردازد. او از هوای معشوق، زلف سیاه، وصال و فراق سخن می‌گوید و احساسات عمیق خود را با تصاویر شاعرانه بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل زیبایی‌های ادبی متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

شمارهٔ ۲۸۷

مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست
بجز وصال رخ تو خیال دیگر نیست

به نکهت شب زلفت دماغ ما تر کن
که همچو بوی دو زلف تو هیچ عنبر نیست

شبی دراز و چو زلف سیاه و بی سر و پای
مرا بتر که در این شب نگار در بر نیست

به بوستان وصالت شدم که گل چینم
به غیر خار فراق تو هیچ در بر نیست

به روی همچو زرم سکه ای به سیم زدی
زآب دیده همانا که بهتر از زر نیست

به مکتب غم عشقم نشانده ای و مرا
به غیر آیت مهر رخ تو از بر نیست

به خواب شمع جمال تو دیده ام باری
به مه ندیده ام آن روشنی و در خور نیست

به دولت شب وصلت جهان شبی بنواز
مرا فراق تو ای دوست بیش در خور نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.