هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و دوری از معشوق مینویسد و بیان میکند که آرامش ندارد. او با وجود رنجهای عاشقانه، به دنبال معشوق است و هیچ چیز دیگری او را راضی نمیکند. شاعر از بیقراری، اشتیاق به وصال، و تأثیر عمیق عشق بر زندگی خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد تا به درستی درک شود.
شمارهٔ ۳۰۷
چه کنم در شب هجران تو آرامم نیست
یک نظر بر رخ جان بخش دلارامم نیست
با همه درد که در آتش دل سوخته ام
آرزوی و هوس صحبت هر خامم نیست
گرچه مانند صراحی شده خون در جگرم
جز دلی صاف تنگ گشته ی چون جامم نیست
هست مادام مرا مونس دل خیل خیال
گرچه در پیش نظر وصل تو مادامم نیست
تا به عشق رخ تو شهره ی آفاق شدم
بجز از عاشق بدنام دگر نامم نیست
تا تو ای نور نظر دور ز چشمم شده ای
خوش دلی و طرب و ذوق در ایامم نیست
کام من تلخ شد از شدّت شبهای فراق
بجز از روز وصالت ز جهان کامم نیست
یک نظر بر رخ جان بخش دلارامم نیست
با همه درد که در آتش دل سوخته ام
آرزوی و هوس صحبت هر خامم نیست
گرچه مانند صراحی شده خون در جگرم
جز دلی صاف تنگ گشته ی چون جامم نیست
هست مادام مرا مونس دل خیل خیال
گرچه در پیش نظر وصل تو مادامم نیست
تا به عشق رخ تو شهره ی آفاق شدم
بجز از عاشق بدنام دگر نامم نیست
تا تو ای نور نظر دور ز چشمم شده ای
خوش دلی و طرب و ذوق در ایامم نیست
کام من تلخ شد از شدّت شبهای فراق
بجز از روز وصالت ز جهان کامم نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.