هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و علاقه‌ی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ میل و رغبتی جز به او ندارد. او از خداوند شب وصال را طلب می‌کند و خود را مرید و معتقد به جان معشوق می‌داند. شاعر تأکید می‌کند که بدون حضور معشوق، هیچ علاقه‌ای به دنیا و زیبایی‌های آن ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۸

مهربانی ز دلستانم نیست
میل دل جز به دوستانم نیست

شب وصل تو از خدا طلبم
غیر ازین هیچ داستانم نیست

بی قد و قامت چو شمشادت
رغبت و میل بوستانم نیست

بی رخ چون گل تو ای گلبوی
هیچ پروای گلستانم نیست

من ز جانت مرید و معتقدم
قسمی جز بر آستانم نیست

در شب هجر غیر مردم چشم
در جهان هیچ پاسبانم نیست

نازنینا ملاذ من به جهان
غیر آن خاک آستانم نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.