۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۸

مهربانی ز دلستانم نیست
میل دل جز به دوستانم نیست

شب وصل تو از خدا طلبم
غیر ازین هیچ داستانم نیست

بی قد و قامت چو شمشادت
رغبت و میل بوستانم نیست

بی رخ چون گل تو ای گلبوی
هیچ پروای گلستانم نیست

من ز جانت مرید و معتقدم
قسمی جز بر آستانم نیست

در شب هجر غیر مردم چشم
در جهان هیچ پاسبانم نیست

نازنینا ملاذ من به جهان
غیر آن خاک آستانم نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.