هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و بیقراری خود میگوید و بیان میکند که معشوق به حال او ترحم نمیکند. او از غم و اندوه خود و بیتوجهی معشوق شکایت دارد و اشاره میکند که در عشق، تحمل تنها چاره است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۳۲۵
مرا در درد عشقت چاره ای نیست
ترا پروای هر بیچاره ای نیست
به جست و جوی آن ماه دل افروز
ز خان و مان چو من آواره ای نیست
به دست غم گرفتارم چه چاره
من بیچاره را غمخواره ای نیست
دلت بر حال زار من نبخشید
چنان دل هیچ سنگ خاره ای نیست
دریغا آن دو زلف مشک رنگت
که اندر شانه ی ما تاره ای نیست
چه خوش وقتست وقت گل به بستان
دریغا دور گل همواره ای نیست
به جور عشق و اندوه رقیبان
جهان را جز تحمّل چاره ای نیست
ترا پروای هر بیچاره ای نیست
به جست و جوی آن ماه دل افروز
ز خان و مان چو من آواره ای نیست
به دست غم گرفتارم چه چاره
من بیچاره را غمخواره ای نیست
دلت بر حال زار من نبخشید
چنان دل هیچ سنگ خاره ای نیست
دریغا آن دو زلف مشک رنگت
که اندر شانه ی ما تاره ای نیست
چه خوش وقتست وقت گل به بستان
دریغا دور گل همواره ای نیست
به جور عشق و اندوه رقیبان
جهان را جز تحمّل چاره ای نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.