هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق عمیق و یکطرفه خود می‌گوید که جز ناله و آه چیزی برایش نمانده است. او از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و خود را گدای کوی او می‌داند. شاعر ابراز می‌کند که در جهان پناهی جز معشوق ندارد و اگر بخت یارش شود، هیچ مقام و منصبی بالاتر از وصال معشوق برایش ارزشمند نیست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، فضای غمگین و احساسات شدید بیان‌شده در شعر更适合 برای نوجوانان و بزرگسالان است.

شمارهٔ ۳۳۷

مرا به عشق تو جز ناله ای و آهی نیست
به حال زار من خسته ات نگاهی نیست

طریق راه و روش در غم تو بسپردم
عزیز من چه کنم چون سرت به راهی نیست

غم تو بر دل تنگ منست پیوسته
ترحّمی به دلم کن که گاه گاهی نیست

گدای کوت نه تنها منم که خلق جهان
گدای کوی تو گشتند و چون تو شاهی نیست

تو سرو جان منی سایه بر سرم انداز
چرا که جز تو مرا در جهان پناهی نیست

مرا به دولت وصلت اگر رساند بخت
به نزد من به از این منصبی و جاهی نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.