۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۷

قسم خوردم نگارینا به رویت
پس آنگه بر دو زلف و خال و مویت

به طاق ابروان و چشم مستت
به زلف و عارض پر رنگ و بویت

به زلف سرکش عاشق فریبت
به فرقت تا قدم زآن خلق و خویت

به آب لعل شیرین شکربار
که از جان تشنه ام بر خاک کویت

تویی آب حیات از چشمه نوش
چو اسکندر منم مایل به سویت

مزن زین بیش بر چوگان زلفت
چون من افتاده ام در پا چو گویت

جهانبانا یقین دانی که عمریست
که من جان می دهم در آرزویت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.