هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های ناشی از دوری و جفای او شکایت می‌کند. او ابراز می‌دارد که حاضر است همه چیز را فدای معشوق کند و از او می‌خواهد که به او توجه کند و از جفا دست بردارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۳۹۳

چه باشد ار تو ز لطفم کنی زمانی شاد
جهان کنی دگر از وصل خویشتن آباد

گذشت داد من از حد برون ز دست غمت
بده مراد دلم بیش از این مکن بیداد

اگر به کلبه احزان ما دهی تشریف
هزار جان عزیزم فدای جان تو باد

مرا سریست بر آن آستان و می دانی
فدای راه تو کردیم و هرچه باداباد

منم که بنده ی آن قامت چو سرو توأم
به بوستان وفای تو همچو سرو آزاد

جفا کنند حبیبان ولی به پیش دلم
هزار بار بهست آن ز عهد بی بنیاد

جفا مکن به من ای جان برون ز حد ورنه
هزار ناله زنم در جهان و صد فریاد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.