۱۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۵

ای همچو عید روی تو عیدت خجسته باد
خصمت به بند شدّت ایام بسته باد

سلطان خاطرت به سر تخت مقبلی
با دولت و نشاط همیشه نشسته باد

باداتنت درست و دلت خوش ز روزگار
چون زلف دلبران دل خصمت شکسته باد

از تیر حادثات یمین و یسار دهر
دایم درون خاطر بدخواه خسته باد

در بوستان دولت تو ز آب زندگی
سرو قدت به جوی مراد تو رسته باد

از چشمه ی حیات سکندر نیافت بهر
چون خضر دست و روی تو ز آن آب شسته باد

ورد کسی که نیست دعای تو صبح و شام
امّید زندگی ز جهانش گسسته باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.