هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و اندوه ناشی از هجران و عشق سخن میگوید. او خود را تنها و بییار توصیف میکند و آرزو میکند که هیچکس مانند او گرفتار این دردها نشود. شاعر به لطف و محبت معشوق خود متوسل میشود و از جفاهای او شکایت دارد. همچنین، او زیباییهای معشوق را ستایش میکند و آرزو میکند که هیچچیز به پای آن نرسد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۴۰۶
هیچ کس در غم ایام چو من خوار مباد
این چنین خسته جگر بی دل و بی یار مباد
چون من سوخته ی خسته جگر هیچ کسی
در شب محنت هجر تو گرفتار مباد
من ز غم خوارم و غمخوار ندارم چکنم
در ره عشق تو کس چون من غمخوار مباد
چون بجز لطف تو ای دوست مرا یاری نیست
جز غم عشق توأم در دو جهان کار مباد
ترک مست تو بیازرد مرا دل به جفا
مکن ای دوست کسی در پی آزار مباد
با سر زلف دوتای تو که چین بر چینست
نافه ی مشک ختن در همه تاتار مباد
با وجود خط چون سنبل تر بر قمرت
در همه ملک جهان طبله ی عطّار مباد
این چنین خسته جگر بی دل و بی یار مباد
چون من سوخته ی خسته جگر هیچ کسی
در شب محنت هجر تو گرفتار مباد
من ز غم خوارم و غمخوار ندارم چکنم
در ره عشق تو کس چون من غمخوار مباد
چون بجز لطف تو ای دوست مرا یاری نیست
جز غم عشق توأم در دو جهان کار مباد
ترک مست تو بیازرد مرا دل به جفا
مکن ای دوست کسی در پی آزار مباد
با سر زلف دوتای تو که چین بر چینست
نافه ی مشک ختن در همه تاتار مباد
با وجود خط چون سنبل تر بر قمرت
در همه ملک جهان طبله ی عطّار مباد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.