هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و هجران معشوق مینالد و از جور و ستم او شکایت میکند. او از معشوق میخواهد که دیگر به وعدههایش دلخوش نکند و بر دلش تیغ هجر نزند، زیرا دیگر تحمل این دردها را ندارد. شاعر همچنین از معشوق میخواهد که اسرار عشقش را پنهان نگه دارد، زیرا آشکار کردن آنها قابل تحمل نیست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهای است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیدهی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۴۲۷
دلم هجر تو یارا برنتابد
فراقت سنگ خارا برنتابد
مکن بر وعده ام زین بیش دلشاد
کزین پس دل مدارا برنتابد
مزن زین بیش بر دل تیغ هجرم
که از دستت نگارا برنتابد
به جان آمد دلم از جور زین بیش
ستم از تو خدا را برنتابد
تو جوری می کنی بر من ز حد بیش
دلم زین بیش یارا برنتابد
نهان می کن دلا اسرار عشقش
که رازش آشکارا برنتابد
فراقت سنگ خارا برنتابد
مکن بر وعده ام زین بیش دلشاد
کزین پس دل مدارا برنتابد
مزن زین بیش بر دل تیغ هجرم
که از دستت نگارا برنتابد
به جان آمد دلم از جور زین بیش
ستم از تو خدا را برنتابد
تو جوری می کنی بر من ز حد بیش
دلم زین بیش یارا برنتابد
نهان می کن دلا اسرار عشقش
که رازش آشکارا برنتابد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.