۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۲۷

دلم هجر تو یارا برنتابد
فراقت سنگ خارا برنتابد

مکن بر وعده ام زین بیش دلشاد
کزین پس دل مدارا برنتابد

مزن زین بیش بر دل تیغ هجرم
که از دستت نگارا برنتابد

به جان آمد دلم از جور زین بیش
ستم از تو خدا را برنتابد

تو جوری می کنی بر من ز حد بیش
دلم زین بیش یارا برنتابد

نهان می کن دلا اسرار عشقش
که رازش آشکارا برنتابد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.