هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و اشتیاق شدید شاعر به معشوق است. او از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و آرزوی وصال او را دارد. شاعر از دل و جان خود می‌گذرد و تنها معشوق را می‌طلبد. زیبایی معشوق چنان است که بلبلان از شوق او نعره می‌کشند و سروها در برابر قامت او سر تعظیم فرود می‌آورند.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۲۸

لب لعلت ز جهانی دل و جان می طلبد
دل و جان را چه محل هر دو جهان می طلبد

چون قد سرو روانت بخرامد به چمن
در نثار قدمش روح و روان می طلبد

بلبل جان من از شوق گل رخسارت
گل به بستان جهان نعره زنان می طلبد

ز جفای تو نگارا دلم از جان بگرفت
همچنان دولت وصل تو به جان می طلبد

آنکه بیرون بود از حسن تو داری به جهان
دل سرگشته ی من در لبت آن می طلبد

دل من در طلب قامت رعنای تو بود
نه که در باغ جهان سرو روان می طلبد

چون تو را بود عنایت به سوی خسته دلان
دل بیچاره ی ما از تو همان می طلبد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.