هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از بی‌وفایی و ستمگری معشوق است. شاعر از ابتدا می‌دانسته که معشوف وفادار نخواهد بود و جز جفا و ماجراجویی چیزی برای او نخواهد داشت. او با وجود تمام رنج‌ها، همچنان دل‌بسته‌ی معشوق است و می‌داند که حتی با فداکاری‌های بیشتر نیز تغییری در رفتار معشوق ایجاد نخواهد شد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و روان‌شناختی موجود در شعر، مانند بی‌وفایی، جفا، و رنج‌های عاطفی، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به تجربه‌ی زندگی و بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۶۱

درد ما را دوا نخواهد کرد
کام ما را روا نخواهد کرد

من ز روز نخست دانستم
کان ستمگر وفا نخواهد کرد

با من خسته ی ضعیف نحیف
بجز از ماجرا نخواهد کرد

مرغ جانم بگو که با همه جور
جز به کویت هوا نخواهد کرد

ای دل ار تو هزار جان بدهی
با تو غیر از جفا نخواهد کرد

بر سر جنگ و ماجراست هنوز
با تو صلح و صفا نخواهد کرد

یار بیگانه گشت تا دانی
رحم بر آشنا نخواهد کرد

ای دل خسته یار محتشمم
نظری بر گدا نخواهد کرد

صد از این جور گر کنی جانا
بر جهان، جز دعا نخواهد کرد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.