هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و دوری معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که تحمل این فراق برایش بسیار سخت است. او از معشوق می‌خواهد که یا به وصلش فرصت دهد یا یکباره او را از شر این غم رها کند. شاعر همچنین اشاره می‌کند که با وجود جفای معشوق، نمی‌تواند وفای او را فراموش کند و در نهایت می‌گوید اگر وصل ممکن نیست، دست‌کم می‌توان با خیال معشوق آرام گرفت.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسات عمیق است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی پیچیده، فهم شعر را برای سنین پایین‌تر مشکل می‌کند.

شمارهٔ ۴۶۸

تا چند دل از هجر تو بیهوش توان کرد
زهر شب هجران رخت نوش توان کرد

آتش چه زنی از رخ خود در من از این بیش
بر آتش هجران تو سر پوش توان کرد

یکباره بکش تا برهم از غم هجران
بر آتش غم تا به کی این جوش توان کرد

با آنکه جفا بر من دلداده پسندی
ای دوست وفای تو فراموش توان کرد

گر وصل نباشد صنما دست وفا را
با خیل خیال تو در آغوش توان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.