هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه را بیان می‌کند. شاعر از رفتن معشوق و ناکامی در عشق می‌نالد و از بی‌وفایی و جفای او شکایت دارد. او احساس می‌کند که معشوق به هیچ‌یک از وعده‌هایش عمل نکرده و دل او را شکسته است. شاعر همچنین از غم فراق و نبودن معشوق در کنارش می‌گوید و اینکه دیگران به کام رسیده‌اند، اما او جز جفا چیزی دریافت نکرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۴۸۷

دلدار رفت و کام دل ما روا نکرد
دردم به دل رسید و دلم را دوا نکرد

برکند یکسره دل نامهربان ز ما
فکری به هیچ حال ز روز جزا نکرد

ما را میان خون دل و دیده غرقه دید
رحمی بدین غریب ز بهر خدا نکرد

بسیار امید داد مرا بر وفای خویش
لیکن ز صد امید یکی را وفا نکرد

کوس جفا و جور بزد در دیار جان
بر عاشقان خویش دل و دین رها نکرد

کردیم جان به ناوک دلدوز او اسیر
احسنت و راستی که یکی را خطا نکرد

یک ذره در وجود من خسته دل نماند
کاندر زمان عشق تو میل هوا نکرد

ننشست مدّعی ز تکاپوی در جهان
تا عاقبت مراد دل از ما جدا نکرد

یک پیرهن ز وصل نپوشید بیش جان
کاندر غم فراق رخ او قبا نکرد

ای دل ز دوست جمله جهان کام یافتند
لیکن به حال زار تو غیر از جفا نکرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.