هوش مصنوعی: شاعر از فراق یار و بی‌وفایی او شکایت می‌کند و از نگاه نکردن یار به دل‌تنگی‌اش، بی‌توجهی به آه سوزناکش و نادیده گرفتن اشک‌هایش می‌نالد. او از این که عمرش را بیهوده صرف کرده و حتی یک بوسه هم از یار نگرفته، اظهار ناراحتی می‌کند. شاعر با وجود شیرینی لب یار، دیگر التفات به شکر (یار) نمی‌کند و دل ضعیفش جز بندگی یار گناهی نکرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق، بی‌وفایی و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۸۸

دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد
وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد

بگرفت اشک ما دو جهان سر به سر ولی
آن بی وفا ز لطف سوی ما گذر نکرد

آهم گذشت و بر فلک هفتمین رسید
وز هیچ نوع در دل سختش اثر نکرد

دانی که دیده ی من مهجور مستمند
بی روی آن نگار نظر در قمر نکرد

دادم به باد عمر عزیز و به عمر خویش
یک بوسه ام نداد که خون در جگر نکرد

دل با وجود آن لب شیرین همچو قند
هیچ التفات باز به سوی شکر نکرد

مسکین دل ضعیف جفادیده در جهان
جز بندگی یار گناهی دگر نکرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.