هوش مصنوعی:
این متن شعری است که با مژدهای از رسیدن معشوق و پایان درد دوری آغاز میشود. شاعر از باد نوروزی و پیام آن دربارهی رسیدن گلهای خوشبو به بستان میگوید. با وجود محرومیت از وصال معشوق، شکرگزار است که شب هجران به پایان میرسد. او با وجود سرگشتگی در هجران، امیدوار است که به وصال دلبرش برسد. در پایان، شاعر از نور خورشید و پیام وصلش به جهان سخن میگوید.
رده سنی:
15+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
شمارهٔ ۵۱۷
مژده ای دادم صبا ای دل که جانان می رسد
درد دوری را بده تسکین که درمان می رسد
باد نوروزی پیامی می دهد سوی چمن
کان گل خوشبو در این زودی به بستان می رسد
گرچه محرومی ز روز دولت وصلش دلا
شکر می کن کاین شب هجران به پایان می رسد
گرچه در هجران آن دلبر ز غم سرگشته ای
غم مخور کز دولت وصلش به سامان می رسد
گر بعیدم از رخ جان پرورت در روز عید
لاشه ی شخص ضعیفم هم به قربان می رسد
هدهد فرخنده را شهر سبا آمد به یاد
بلبل سرمست را دیگر گلستان می رسد
می دهد خورشید نورانی ز وصلش مژده ای
باز در گوش جهان از عالم جان می رسد
درد دوری را بده تسکین که درمان می رسد
باد نوروزی پیامی می دهد سوی چمن
کان گل خوشبو در این زودی به بستان می رسد
گرچه محرومی ز روز دولت وصلش دلا
شکر می کن کاین شب هجران به پایان می رسد
گرچه در هجران آن دلبر ز غم سرگشته ای
غم مخور کز دولت وصلش به سامان می رسد
گر بعیدم از رخ جان پرورت در روز عید
لاشه ی شخص ضعیفم هم به قربان می رسد
هدهد فرخنده را شهر سبا آمد به یاد
بلبل سرمست را دیگر گلستان می رسد
می دهد خورشید نورانی ز وصلش مژده ای
باز در گوش جهان از عالم جان می رسد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.