هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر عشق و علاقه‌ی شدید شاعر به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند نرگس، سوسن، و بنفشه، زیبایی‌های معشوق را توصیف می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ چیزی در جهان قابل مقایسه با او نیست. همچنین، شاعر از درد فراق و دوری از معشوق شکایت می‌کند و امیدوار است که معشوق به حال او رحم کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به دانش ادبی و بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۵۶۳

چون چشم خوشت نرگس مخمور نباشد
بی روی تو در دیده ی ما نور نباشد

بسیار بود بنده تو را لیک چو داعی
یک بنده ی بیچاره مهجور نباشد

حالیست مرا با سر زلف تو ولیکن
بر حال من ار رحم کنی دور نباشد

گر جنّت و فردوس دهندم به حقیقت
دانم که به ماننده ی تو حور نباشد

ور نیز بود حور چه ارزد که یقینست
کان حور پریوش چو تو منظور نباشد

چون چشم تو نرگس نبود در همه بستان
همچون رخ تو سوسن و کافور نباشد

دردی که بود از غم تو در دل بیمار
آن صحّت کلیست که رنجور نباشد

شکرست که گل در رمضان نیست که او را
عادت همه آنست که مستور نباشد

فریاد که روزست و بنفشه سر بازار
لیکن چه کنم تا رمضان زور نباشد

خیری و سمن سوسن الوان و بنفشه
جمعست کنون چون به جهان سور نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.