هوش مصنوعی: این متن عاشقانه بیانگر درد و رنج شاعر از فراق معشوق است. او تنها غم معشوق را در جهان می‌بیند و به جز جستجوی وصال او کاری ندارد. شاعر از درد فراق می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. او خود را بیمار غم عشق می‌داند و درمانی جز معشوق نمی‌یابد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و اندوه عاشقانه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۶۲

ما را به جهان جز غم تو یار نباشد
جز جستن وصل تو مرا کار نباشد

از گلشن وصل تو من خسته جگر را
در پای دلم جز اثر خار نباشد

چون سرو روان گر گذری پیش من آری
در پای تو جز جان من ایثار نباشد

دانی به چه شرط این بتوان کرد که آن دم
در مجلس ما صحبت اغیار نباشد

هستی تو طبیب دل پردرد جهانی
لیکن دل تو در غم بیمار نباشد

حال من غمدیده تو بنگر که چه باشد
بیمار غم عشقم و تیمار نباشد

گویند که دل را بده از دست به دلدار
دل داده ز دستم من و دلدار نباشد

بیداری شبهای من خسته عجب نیست
در درد فراق تو که بیدار نباشد

در کوی تو بارست سگان را به چه معنی
این بنده مهجور تو را بار نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.