هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق عمیق و یکطرفه خود سخن میگوید و بیان میکند که دلش جز مهر معشوق چیز دیگری ندارد. او از درد دوری و بیتفاوتی معشوق شکایت کرده و آرزوی وصال دارد، اما میداند که معشوق عاشقان بسیاری دارد و شاید به رنج او ترحم نکند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، درک ظرافتهای ادبی و احساسی شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۶۹
مرا جز مهر تو در دل نباشد
جز آب عشق تو در گل نباشد
اگر صد جان دهم در آرزویت
بجز درد دلم حاصل نباشد
مرا آسان نباشد از تو دوری
تو را هجران ما مشکل نباشد
مرا اندیشه وصل تو بودی
عجب دانم اگر باطل نباشد
تو را بسیار عاشق در جهانست
چرا نام جهان داخل نباشد
بدین زاری که در عشقت جهانست
تو را رحمی چرا در دل نباشد
جز آب عشق تو در گل نباشد
اگر صد جان دهم در آرزویت
بجز درد دلم حاصل نباشد
مرا آسان نباشد از تو دوری
تو را هجران ما مشکل نباشد
مرا اندیشه وصل تو بودی
عجب دانم اگر باطل نباشد
تو را بسیار عاشق در جهانست
چرا نام جهان داخل نباشد
بدین زاری که در عشقت جهانست
تو را رحمی چرا در دل نباشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.