هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیباییهای معشوق و احساسات عاشقانهی شاعر نسبت به او میپردازد. شاعر از رخسار گلگون معشوق، قد سروقامت او، و جذابیتهایش سخن میگوید و درد فراق و اشتیاق وصال را بیان میکند. همچنین، از مفاهیمی مانند عشق، نالههای سحرگاهی، و بادهنوشی عاشقان نیز یاد میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نیاز به درک عمیقتری داشته باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بادهنوشی و سوز و گداز عاشقانه ممکن است برای سنین پایینتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۶۰۴
عاشقان گل رخسار تو بستان طلبند
وز قد سرو وشت شیوه و دستان طلبند
همچو پروانه سرگشته دل خلق جهان
بر فروغ رخ تو راه شبستان طلبند
بلبلان را همه فریاد و فغان دانی چیست
عاشقانند و به بستان گل بستان طلبند
در فراق رخ تو ناله برآورد هزار
ناله و سوز سحرگاه ز دستان طلبند
غمزه ی شوخ و لب لعل تو با همدگرند
ره زن و باج خود از باده پرستان طلبند
به شب دولت وصل تو ندارم دستی
تیغ هجران تو را رستم دستان طلبند
چشم تو خون جهان ریخت ازو نیست عجب
راستی و خرد و عقل زمستان طلبند
وز قد سرو وشت شیوه و دستان طلبند
همچو پروانه سرگشته دل خلق جهان
بر فروغ رخ تو راه شبستان طلبند
بلبلان را همه فریاد و فغان دانی چیست
عاشقانند و به بستان گل بستان طلبند
در فراق رخ تو ناله برآورد هزار
ناله و سوز سحرگاه ز دستان طلبند
غمزه ی شوخ و لب لعل تو با همدگرند
ره زن و باج خود از باده پرستان طلبند
به شب دولت وصل تو ندارم دستی
تیغ هجران تو را رستم دستان طلبند
چشم تو خون جهان ریخت ازو نیست عجب
راستی و خرد و عقل زمستان طلبند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.