هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد فراق و بی‌قراری دلش سخن می‌گوید. او از یار خود شکایت دارد که با وجود وعده‌هایش، وفا نمی‌کند و دلش جز به او میل به جایی ندارد. شاعر از جفاها و ستم‌های معشوق گلایه می‌کند و توصیف زیبایی‌های او را بی‌فایده می‌داند، چرا که دلش تنها به او زبان می‌گشاید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و فکری دارند.

شمارهٔ ۶۲۹

از چه رو لعل تو درمان دل ما نکند
چون دلم غیر رخت میل به هر جا نکند

چه کنم با دل سرگشته ی بی آرامم
کز جهان غیر لبت هیچ تمنّا نکند

گوید آن یار جفاپیشه وفا با تو کنم
گوید این را به زبان لیک همانا نکند

یار ما وعده ی وصلش به شبم داد امشب
وعده ی وصل اگر باز به فردا نکند

دل بیچاره شده گرد جهان سرگردان
خانه ای غیر سر زلف تو پیدا نکند

چو تواند که دهد کام من از لعل لبش
لیکن آن شوخ ستمکاره به عمدا نکند

چه دهم شرح که آن دلبر سنگین دل من
چه جفا و ستم و جور که بر ما نکند

ذکر اوصاف جمال رخ جان آرایت
چون زبان دل ما را به تو گویا نکند

هیچ شب نیست که صد عربده ای جان و جهان
چشم سرمست تو با این دل شیدا نکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.