هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق، فراق، و درد دل سخن می‌گوید و از طبیعت و زمانه نیز یاد می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که یادش را زنده نگه دارد و از جفاهایش دست بردارد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه در این شعر وجود دارد که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۷۰۴

اگر نقاب بت من ز چهره بگشاید
بسا دلی که به شوخی به غمزه برباید

ز لوح خاطر من یاد دوست نتوان برد
ولی اگر بکند یاد ما دمی شاید

دلا به گردش و دور زمانه باید ساخت
نه آنچنان که بباید چنانکه می آید

صبا بیار ز زلف نگار ما بویی
که تا دماغ دل من از آن بیاساید

بدان نگار جفاجوی ما بگو تا کی
فراق خون دلم را ز دیده پالاید

چرا به خون من خسته دل کمر بستست
نیرزد آنکه دو دستش به خون بیالاید

هلال طاق دو ابروی او عظیم خوشست
چه حاجتست که آنرا به وسمه آراید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.