هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن میگوید و بیان میکند که برای رهایی از غم و رسیدن به وصال معشوق، به کمک و عنایت او نیاز دارد. او از بار هجران و شبهای فراق شکایت میکند و آرزوی شبی پایدار در کنار معشوق را دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و تجربیات بیانشده در شعر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۷۰۵
مرا به صبحدمی گل به بار می باید
به باغ دامن و دست نگار می باید
چو مست گشت دل از باده ی غم تو مرا
ز جام لعل تو دفع خمار می باید
اگرچه هست عنایت تو را به سوی رهی
ز طالعم مددی هم به کار می باید
شب فراق توأم جان به لب رسانیدست
به روز وصل توأم اختیار می باید
بپرس نام من خسته دل که در دو جهان
به دولت تو مرا اعتبار می باید
اگرچه روز چو عمر رقیب کوتاهست
مرا به وصل شبی پایدار می باید
اگرچه بر دل من هست بار هجر بسی
مرا به خلوت وصل تو بار می باید
به باغ دامن و دست نگار می باید
چو مست گشت دل از باده ی غم تو مرا
ز جام لعل تو دفع خمار می باید
اگرچه هست عنایت تو را به سوی رهی
ز طالعم مددی هم به کار می باید
شب فراق توأم جان به لب رسانیدست
به روز وصل توأم اختیار می باید
بپرس نام من خسته دل که در دو جهان
به دولت تو مرا اعتبار می باید
اگرچه روز چو عمر رقیب کوتاهست
مرا به وصل شبی پایدار می باید
اگرچه بر دل من هست بار هجر بسی
مرا به خلوت وصل تو بار می باید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.