۱۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰۷

عاقبت کار فروبسته خدا بگشاید
در فتحی به من از روی صفا بگشاید

بیش از این غم مخور ای دل که ز لطفش روزی
گره از کار فروبسته ما بگشاید

التجا بر در مخلوق نشاید بردن
که در دولت و اقبال خدا بگشاید

دردم از حد شد و جز لطف خدا نیست دوا
بو که آن درد هم از پیش دوا بگشاید

تو گشا بار خدایا در فتحی بر من
که اگر تو نگشایی ز کجا بگشاید

در شب محنت هجران و پریشانی حال
صبر باید دل بیچاره که تا بگشاید

ای جهان پای به بند ستمت چرخ ببست
هم دعا کن که به تأثیر دعا بگشاید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.