۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰۹

مرا زین بیش درد دل نباید
وگر دردم دهی دیگر نشاید

نشاید جور با یاران یکدل
اگرچه دوستی در دل فزاید

چو سروش بر دو چشم خود نشانم
به سوی ما اگر یک لحظه آید

اگر تخم جفا کارد به جانم
به دم مهر گیاهِ او برآید

نگردم از وفایش تا توانم
به عهدش گر جهان بر من سرآید

ز جورش گویم ای دل ترک او کن
بر اینم جان من گر دلبر آید

دلا در راه عشقش سر فدا کن
به پیش ما دمی کان دلبر آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.