هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از زبان شاعری است که به دنبال بوی یار و وصلت با معشوق است. او از صبا می‌خواهد که بوی زلف پریشان معشوق را برایش بیاورد و از گل‌های باغ عشق خبری به او برساند. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های دلنشین، درد فراق و اشتیاق دیدار را بیان می‌کند و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که تنها راه نجات، سوختن و فنا شدن در راه عشق است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۲۶

ای صبا بویی از آن زلف پریشان به من آر
مژده ای زآن گل سیراب به سوی چمن آر

لب جان پرور او چشمه حیوان منست
شربت آبی ز سر لطف مرا زان دهن آر

خسته ی بار فراق رخ یارم شکری
به دوای دل رنجور جهانی به من آر

حالت دیده ی مهجور ستمدیده ببین
ای بشیر دل من بویی از آن پیرهن آر

گل به بستان ملاحت ز صبا روی نمود
بلبل طبع مرا ای دل و دین در سخن آر

ای سهی سرو به بستان ملاحت بگذر
لرزه از قامت خود در بدن نارون آر

نیست جز سوختن و ساختنت چاره جهان
همچو شمع از سر خود بگذر و پا در لگن آر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.