۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۷

ای بر دلم از فراق صد بار
ناگشته به وصل شاد یک بار

در بارگه وصال خویشم
از لطف نمی دهد دمی بار

بار غم تو مرا نه بس بود
کز هجر نهاده ای به سر بار

شب تیره و بار شیشه خر لنگ
ترسم نرود به منزل این بار

بلبل ز هوای بوستان سوخت
و این خار نمی دهد گلی بار

باران سعادت الهی
از ابر عطات بر جهان بار

امید به کس ندارم الّا
بر رحمت و لطف ایزد بار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.