هوش مصنوعی: این شعر از نظامی گنجوی بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق است. شاعر از تلخی هجران، ناامیدی از وصال، و رنج‌های عاشقی می‌گوید و از زلفین معشوق به عنوان نشیمن مرغ جان یاد می‌کند. همچنین، او از بی‌وفایی معشوق و سوختن در آتش هجران شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده‌ی عرفانی-عشقی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و رنج عشق نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۷۵۸

عاشقان را نیست در کویت نظامی این بتر
صبح هجران تو را خود نیست شامی این بتر

ای بسا زهر هلاهل کز غمت نوشیده ام
شربت وصلت نخوردم نیم جامی این بتر

کام جانم تلخ گشت از شربت هجران تو
دل ز وصلت کی رسید آخر به کامی این بتر

مرغ جانم را نشیمن شست زلفین تو بود
نیست آرامش کنون در هیچ دامی این بتر

با شب وصل توأم خوش بود عمری پیش ازین
چون نبودش با من مسکین دوامی این بتر

سوختم در آتش هجران آن روی چو ماه
می کشم صد گونه جور از دست خامی این بتر

او طبیب درد من باشد ولی کم می نهد
بر سر رنجور هجر از لطف گامی این بتر

دردم از حد رفت و یاری نیستم کس در جهان
جز صبا کز من برد سویش پیامی این بتر

داغ مهرش بر جبین جان نهادستم نخست
لیک می آید ز ما ننگش زمانی این بتر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.