هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و دلبستگی شدید خود به معشوق سخن میگوید. او از درد هجران و بیقراری خود مینالد و از معشوق میخواهد که به او توجه کند و او را در آغوش بگیرد. شاعر معشوق را با سرو مقایسه میکند و او را برتر از همه میداند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای این گروه سنی دشوار باشد.
شمارهٔ ۷۵۷
در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر
که تو را گفت که بیهوده ز یاران دل بر
چون ببردی دل و جان از من بیچاره کنون
مرهمی نه ز وصالت به دل ما دلبر
نسبت قدّ تو با سرو کنم یعنی چه
که ورا پای ز چوبست و درختی بی بر
در شب ظلمت هجران تو سرگشته شدم
باز هم بوی سر زلف تو گشتم رهبر
چون درون حرم جان و دلم منزل تست
حلقه وار از چه سبب من شب و روزم بر در
چه شود گر بنوازی ز سر لطف شبی
بنده ی سوخته دل را و در آری در بر
گر مراد من بیچاره ز لعلم بدهی
گویم از جان و جوانی ز جهانی برخور
که تو را گفت که بیهوده ز یاران دل بر
چون ببردی دل و جان از من بیچاره کنون
مرهمی نه ز وصالت به دل ما دلبر
نسبت قدّ تو با سرو کنم یعنی چه
که ورا پای ز چوبست و درختی بی بر
در شب ظلمت هجران تو سرگشته شدم
باز هم بوی سر زلف تو گشتم رهبر
چون درون حرم جان و دلم منزل تست
حلقه وار از چه سبب من شب و روزم بر در
چه شود گر بنوازی ز سر لطف شبی
بنده ی سوخته دل را و در آری در بر
گر مراد من بیچاره ز لعلم بدهی
گویم از جان و جوانی ز جهانی برخور
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.