هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و فراق معشوق می‌گوید و امیدوار است که این شب تاریک به پایان برسد و دوباره به وصال یار برسد. او با وجود غم و اندوه، به آینده امیدوار است و معتقد است که روزی دلبرش بازخواهد گشت و غنچه‌های باغ وصال شکوفا خواهند شد.
رده سنی: 16+ این شعر به دلیل مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های ادبی، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. کودکان ممکن است در درک کامل معانی و احساسات آن مشکل داشته باشند.

شمارهٔ ۷۶۰

این شب تیره هجران به سر آید آخر
واختر برج وبالم بدر آید آخر

گرچه سر می کشد از ما مگر از لطف شبی
آن سهی سرو دمی در گذر آید آخر

دلبرم رفت به خشم از بر ما بی گنهی
هم از آن رفته به خشمم خبر آید آخر

گرچه از اوّل شب رفت ز پیشم باشد
کز در بخت من آن یار درآید آخر

کار من با سر زلف تو دراز افتادست
هست امیدم که چنین کار برآید آخر

گرچه بستان امید از غم هجران پژمرد
غنچه باغ وصالم به بر آید آخر

در جهان جز غم عشق تو ندارم آری
هم به حال من مسکین نظر آید آخر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.