هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق یار خود می‌گوید و درد دوری از معشوق را توصیف می‌کند. او از سرو قامت معشوق، اشک‌هایش، و آتش عشق سخن می‌گوید و از فراق شکایت دارد. شاعر از باد صبحدم می‌خواهد پیامش را به معشوق برساند و بیان می‌کند که دلش همچون محراب به سوی ابروی معشوق نماز می‌گزارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و ادبیات کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۸۸

آن سرو راست را که همی پرورم به ناز
از آب دیده، چون بودم بر قدش نیاز

آبم ببرد آن رخ چون آتشش از آن
در بوته ی فراق چو سیمیم در گداز

تا چند با فراق تو سازیم ای صنم
یک شب به وصل کار من خسته دل بساز

ما در میان بحر غمش اوفتاده ایم
از ما کناره کرد قدی همچو سرو ناز

جانم به لب رسید ز دست فراق او
ای باد صبحدم تو بگویش به گوش راز

چشمم به ابروی تو چو محراب کرده ام
چون قبله دلی تو از آن می برم نماز

ما در جهان پناه به قدر تو کرده ایم
آن سرو سایه از چه ز ما برگرفت باز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.