هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به توصیف معشوق و زیباییهای او مانند بوی خوش، موهای مشکی و ابروهای کمانی میپردازد. او از عشق و دلباختگی خود سخن میگوید و از بیتوجهی معشوق شکایت دارد. شاعر از صبا (باد) میخواهد که پیام دلش را به معشوق برساند و در پایان از بدخویی و بدمهری معشوق گله میکند.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۸۴۶
نکهت عنبرست یا بویش
مشک تاتار یا که گیسویش
آنکه محراب جان دلها گشت
چیست گویی دو طاق ابرویش
بر رخ همچو ماه او دل من
دانم آشفته است چون مویش
گرچه بر ما نظر نیندازد
هست جان و دو دیده ام سویش
تا گذار آورد مگر سویم
جان مقیمست بر سر کویش
ای صبا گر گذر کنی بر دوست
آن قدر از زبان ما گویش
این چه بدمهریست و بدخویی
که به جان آمدیم از خویش
مشک تاتار یا که گیسویش
آنکه محراب جان دلها گشت
چیست گویی دو طاق ابرویش
بر رخ همچو ماه او دل من
دانم آشفته است چون مویش
گرچه بر ما نظر نیندازد
هست جان و دو دیده ام سویش
تا گذار آورد مگر سویم
جان مقیمست بر سر کویش
ای صبا گر گذر کنی بر دوست
آن قدر از زبان ما گویش
این چه بدمهریست و بدخویی
که به جان آمدیم از خویش
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.