۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۳

پست طاقت طاق گشت از بار عشق
پای دل مجروح شد از خار عشق

بر زبان ناید کسی را نام دل
جان فروشانند در بازار عشق

بس گران باریست بار عشق و صبر
از دلم بردار یارب بار عشق

ای دل بیچاره در هجران بساز
کاین چنین افتاده کار و بار عشق

هر زمان در سینه ام سر می زند
ای مسلمانان ز هجران بار عشق

چون فراقش خانه صبرم بکند
هم وصال او بود معمار عشق

رنگ رویم شد بسان کاه زرد
در جهان اینست خود آثار عشق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.