هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و دوستی به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که تنها دوستی معشوق برایش ارزشمند است و حتی اگر همه جهان علیه او شوند، عشق معشوق کافی است. او از آرزوهای بیثمر و رنجهای عشق میگوید و از معشوق میخواهد که به دلِ درگیر و مشکلدارش نظر لطف داشته باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'ز دست دل بجز از خون نمی خورم' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۸۷۹
مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل
جزین چه هست مرا در جهان مداخل دل
بیا که گر همه عالم شوند دشمن جان
به دوستی که نشستی تو در مقابل دل
خیال بود مرا کز تو برخورم شبها
زنیم خنده گهی بر خیال باطل دل
ز دست دل بجز از خون نمی خورم چه کنم
ز عشق دوست جزین نیست حاصل دل
چرا که راه وصال تو نیست آسانش
به لطف خویش نظر کن به کار مشکل دل
جزین چه هست مرا در جهان مداخل دل
بیا که گر همه عالم شوند دشمن جان
به دوستی که نشستی تو در مقابل دل
خیال بود مرا کز تو برخورم شبها
زنیم خنده گهی بر خیال باطل دل
ز دست دل بجز از خون نمی خورم چه کنم
ز عشق دوست جزین نیست حاصل دل
چرا که راه وصال تو نیست آسانش
به لطف خویش نظر کن به کار مشکل دل
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.