۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۲

چه خوش باشد شراب وصل در جام
به کام دل نشستن با دلارام

مرا کام دل از هجر تو تلخست
بده کامم که شیرین گرددم کام

کسی کز آتش عشق نگاری
نگردد پخته در عالم زهی خام

طمع در وصل او بستن محالست
من بیچاره خرسندم به پیغام

ز دام زلف او دل ناشکیبست
که با دامش خوش افتادست با دام

به دریای تحیر غرقه گشتم
نمی دانم که چون باشد سرانجام

صبوری کن دلا مشتاب در خواب
به صبر دل توان دید از جهان کام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.