هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای ناشی از دوری معشوق سخن میگوید. او سالها در عشق معشوق خون دل خورده و از هجران رنج برده است، به امید دیداری کوتاه از چهرهی او. شاعر از غم هجران و پژمردگی خود در فراق معشوق مینالد و آرزوی وصال را در دل دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای گروههای سنی پایینتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۹۱۳
سالها در عشق تو خون خورده ام
رنجها از دست هجران برده ام
تا مگر بینم دمی رخسار تو
جان و دل ایثار پایت کرده ام
مردم چشمم که بینایی دروست
از غم هجرانش بس آزرده ام
در فراق رویت ای زیبا نگار
من ز دیده خون دل آورده ام
از شراب وصل تو جامی مراد
ای دو چشم من بگو کی خورده ام
من گلی بودم به بستان جهان
وین زمان از هجر تو پژمرده ام
از غم هجران او بیرون فتاد
ای عزیزان راز دل از پرده ام
رنجها از دست هجران برده ام
تا مگر بینم دمی رخسار تو
جان و دل ایثار پایت کرده ام
مردم چشمم که بینایی دروست
از غم هجرانش بس آزرده ام
در فراق رویت ای زیبا نگار
من ز دیده خون دل آورده ام
از شراب وصل تو جامی مراد
ای دو چشم من بگو کی خورده ام
من گلی بودم به بستان جهان
وین زمان از هجر تو پژمرده ام
از غم هجران او بیرون فتاد
ای عزیزان راز دل از پرده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.