۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۴

تا سر کوی تو مأوا کرده ام
دولت وصلت تمنّا کرده ام

بوی زلفت می دهد باد صبا
زان سبب آهنگ صحرا کرده ام

دل همی خواهد که جوید مسکنی
من سر زلف تو پیدا کرده ام

نام خود را در جهان از عشق تو
عاشق و بدنام و رسوا کرده ام

در جهان بی قدّ او در پیش سرو
ناکسم گر سر به بالا کرده ام

دست در زلفین او خواهم زدن
باز بنگر تا چه سودا کرده ام

خاک کویت را به جای توتیا
در جهان بین روشنی زا کرده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.