هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلخستگی خود سخن می‌گوید. او از آتش عشق و هجران رنج می‌برد و از معشوق خود می‌خواهد که با وصال و شراب عشق، درد او را تسکین دهد. شاعر همچنین از سحر چشمان معشوق و آشوب زلف او یاد می‌کند و بیان می‌کند که بی‌قراری و سرگشتگی‌اش همچون پیچ‌و‌تاب زلف معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹۲۵

من دلخسته در عشقت خرابم
ببرده آتش عشق تو آبم

گرم چون چشم مستت مست خواهی
بده جانا از آن لعلت شرابم

به چشم ساحر و زلف پرآشوب
ببردی ای نگار از دیده خوابم

دوای درد دل پرسیدم از دوست
چنین داد آن طبیب دل جوابم

ز وصلت آب وصلی بر دلم زن
که من بر آتش هجران کبابم

نکردی چاره ای از وصلم ای جان
چرا همچون جهان کردی خرابم

مرا سرگشته می داری شب و روز
از آن چون زلف تو در پیچ و تابم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.