هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق معشوق می‌نالد و از تأثیرات عشق بر روح و جسم خود سخن می‌گوید. او از نگاه و رفتار معشوق، غم و شیدایی خود را توصیف می‌کند و از طبیبان برای درمان درد عشق کمک می‌خواهد، اما پاسخ او تنها خون دل است. شاعر همچنین از مستی و خرابی ناشی از نگاه معشوق و پیچ‌و‌تاب زلف او سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که هرگز از درگاه معشوق روی برنخواهد تافت.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۲۶

به درد عشق تو درمان نیابم
ببرد از من به دستان هوش و تابم

ز دست غمزه غمّاز شوخت
برفت از دست باری خورد و خوابم

حدیث عشق رویت با طبیبان
بگفتم خون دل گفتا جوابم

شراب از دیده آرم در فراقت
همیشه از جگر باشد کبام

به چشم شوخ بردی دل ز دستم
چو زلف سرکشت در پیچ و تابم

ز تاب زلف تو شوریده حالم
ز چشم سرخوشت مست و خرابم

ورم پیوسته از غمزه زنی تیر
به جان تو که من رو برنتابم

نگردم از درت تا باشدم جان
نمای از لطف خود راهی صوابم

جهان گفتا ز درد روز هجران
ز دیده خون چکد چون اشک نابم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.