هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق بیپایان خود میگوید. او با وجود رنج دوری، عشقش را چنان بزرگ میداند که هیچ غم و المی را در برابر آن مهم نمیشمارد. حتی یاد گذشته و آرزوها نیز در برابر این عشق رنگ میبازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۹۷۵
به دوران وصالت غم ندارم
به ریش هجر تو مرهم ندارم
مسلمانان به درد روز هجران
گرفتارم ولی همدم ندارم
که گوید حال زارم با تو هم باد
که در عالم جز او محرم ندارم
چنان مستغرق دریای عشقم
که من پروای خود یک دم ندارم
نه آن سودا که بود اندر سر ما
به جان تو که آن هم کم ندارم
به دستم گر فتد خاکی ز کویت
به دل یادی ز جام جم ندارم
به عشقش گر جهان بر من سرآید
ندانی که غمی زان هم ندارم
به ریش هجر تو مرهم ندارم
مسلمانان به درد روز هجران
گرفتارم ولی همدم ندارم
که گوید حال زارم با تو هم باد
که در عالم جز او محرم ندارم
چنان مستغرق دریای عشقم
که من پروای خود یک دم ندارم
نه آن سودا که بود اندر سر ما
به جان تو که آن هم کم ندارم
به دستم گر فتد خاکی ز کویت
به دل یادی ز جام جم ندارم
به عشقش گر جهان بر من سرآید
ندانی که غمی زان هم ندارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.