هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از عشق بی‌پایان خود، درد هجران، و اشتیاق دیدار سخن می‌گوید و معشوق را تنها پناهگاه خود در دو جهان می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های شعری است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تصاویر شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۱۰۱۹

ای سر زلف تو پناه دلم
چیست جز عشق تو گناه دلم

در غم اشتیاق دیدارت
مردم چشم شد گواه دلم

چه شود گر نهی ز روی کرم
شبکی وصل خود به راه دلم

لشگر عشق تو فرود آمد
ناگه ای جان به پیشگاه دلم

تیغ هجر تو در جهان بنهاد
بشکست او به غم سپاه دلم

نفسی گر کشم فرو میرد
شمع چرخ فلک ز آه دلم

شب همه شب خیال طلعت دوست
نقش بندد به کارگاه دلم

خرمن عشق تو به روی جهان
نیک بر باد داد کاه دلم

به سر و جان تو که در دو جهان
نیست جز کوی تو پناه دلم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.