هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و فداکاری بی‌حد و حصر خود به معشوق سخن می‌گوید. او حاضر است جان و دل را فدا کند، از هجران رنج ببرد، و حتی جهان را به پای معشوق بریزد. اشک‌هایش را به زر و مرجان تشبیه می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ چیز در برابر عشق معشوق ارزشی ندارد. غم و اندوه ناشی از دوری معشوق، شب‌های بی‌قراری و اشک‌های بی‌پایان از مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۱۰۴۲

پیش رویش جان و دل قربان کنم
هرچه فرماید نگارم آن کنم

گر بگوید ترک جان کن در غمم
هجر جان در پیش دل آسان کنم

هر شب اندر بستر غمخوارگی
گوش نه گردون پر از افغان کنم

از زر رخساره و مرجان اشک
زرّ و مرجان در جهان ارزان کنم

از فراق مقدم او هر نفس
صد نثار از اشک در دامان کنم

دلبر از من فارغ آخر من چرا
خویشتن را بی سر و سامان کنم

خلوت دل بی خیالش گر بود
خانه غم بر سرش ویران کنم

دیده گر بر غیرش اندازد نظر
در غم هجرانش خون افشان کنم

تا جهان باقیست جانی می دهم
تا جهان را در سر جانان کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.