۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۴۴

تا به کی درد غمت پنهان کنم
خانه دل را چنین ویران کنم

چون طبیب درد مایی پیشم آی
تا ز وصلت درد را درمان کنم

در سر کوی فراقت تا بکی
خویشتن را بی سر و سامان کنم

آخر از لطفت به فریادم برس
چند در کوی غمت افغان کنم

چند آخر در فراق روی تو
دیده های بخت را گریان کنم

گر بفرمایی که جان خواهم ز تو
آنچه فرمایی به جان من آن کنم

گر قبولت هست جانی از جهان
من به عید روی تو قربان کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.