هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر وفاداری و عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از درد فراق و غم عشق می‌گوید و اعلام می‌کند که حتی اگر معشوق از او رویگردان شود، باز هم به عشقش پایبند خواهد بود. او از گرفتاری دل در زلف معشوق و رنج ناشی از این عشق سخن می‌گوید و حاضر است برای رسیدن به لبان معشوق جان خود را فدا کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته در شعر ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و شناختی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۰۵۶

با تو تا جان باشدم یاری کنم
در همه حالی وفاداری کنم

با من ار آهنگ بیزاری کنی
من ز اندوه و غمت زاری کنم

چون ز عشقت بهره ی من خواریست
نیست عیبی گر جگرخواری کنم

در سر زلفت گرفتارست دل
چون دوای آن گرفتاری کنم

سیل خونین می رود در دامنم
از دو دیده بس که خونباری کنم

ار لبت بوسی به جانی می دهد
از میان جان خریداری کنم

تا سرم باشد وفایت در دلم
حاش لله چون جفاکاری کنم

جانم از فکر جهان آمد به لب
خود نگویی یک شبی یاری کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.