هوش مصنوعی: شاعر با احساسی عمیق از رسیدن باد صبا و بوی یار قدیمی سخن می‌گوید که یادآور خاطرات گذشته است. او از درد هجران و عشق شکسته می‌نالد و از یار می‌خواهد که به او توجه کند. شاعر عشق را بر بهشت فردوس ترجیح می‌دهد و رضای دوست را بالاترین آرزو می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۹۵

صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم
به سان عنبر تر می دهد ز لطف نسیم

دماغ جان چو معطّر شدم ز باد صبا
یقین شدم که پراکنده گشت زلف چو جیم

نظر به جانب دلخستگان هجران کن
که نیست طاقت و صبرم ز روی لطف عمیم

ز تشنه آب زلالی مکن دریغ مرا
که آب چشمه حیوان تویی و بنده سقیم

ز حال زار من خسته دل چه می پرسی
مراست گریه به عشقت قرین و ناله ندیم

اگر چو سرو روان پیش ما کنی گذری
نثار پای عزیز تو سر کنیم نه سیم

مرا ز جنّت فردوس حاصلی نبود
رضای دوست بسی خوشتر از بهشت برین
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.